جدول جو
جدول جو

معنی بطرب آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

بطرب آمدن
(مُ)
بنشاط آمدن. بوجد آمدن. در وجد و حالت آمدن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به طرب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بر آمدن
تصویر بر آمدن
بالا آمدن، پدید آمدن، ظاهر شدن، سپری شدن، رو به راه شدن کار و انجام یافتن آن، برجستگی پیدا کردن، ورم کردن
به هم برآمدن: تنگدل شدن، اندوهگین شدن، خشمگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
اکبار. (المصادر زوزنی). عظیم شمردن. عظیم و مهم جلوه کردن: چون خبر به عمرو (لیث) رسید آن (شکست لشکریان وی) او را بزرگ آمد و دولت دیرینه گشته... (تاریخ سیستان).
به کتّابش آن روز سابق نبرد
بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد.
(بوستان).
لغت نامه دهخدا
(مَ)
از: ب + حرف + آمدن، به سخن آمدن. لب به سخن گشودن چنانکه طفل به سخن درآید و زبان آموزد. و رجوع به حرف شود، ذیحق. دارندۀ حق. حقدار. محق. برحق. سزا. بسزا: پادشاهان چون... نیکوآثار باشند طاعت باید داشت و گماشتۀ بحق باید دانست. (تاریخ بیهقی). چون عنایت المستنصر باﷲ که خلیفۀ بحق و امام مستقر است. (از نامۀ حسن صباح در جواب نامۀ ملکشاه).
، (ب ح ق ق ) کلمه سوگند، بحرمت. (آنندراج).
- بحق خدا، سوگند به خدا. بحق النبی و آله، یعنی به حقانیت پیغمبر و آل او
{{صفت}}
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بخشم آمدن. خشمگین شدن. و رجوع به غضب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ نَ)
بنشاط، بوجد آوردن. در وجد و حالت آوردن. (یادداشت مؤلف). تطرب. اطراب. (تاج المصادر بیهقی) ، منزل ریش سفید. (ناظم الاطباء). و رجوع به بطراکه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ یَ / مَ ئی یَ)
تربیت شدن. پرورده شدن. پرورش یافتن. بزرگ شدن:این طفل بد بار آمده است. مگر پشت تاپو بار آمدی ؟
لغت نامه دهخدا
(اُ تَ)
فزون آمدن. زیاد آمدن. برتر آمدن حریف یا رقیب خود را در زور ونیرو یا صفت دیگر. سرآمدن و برتر و بیشتر بودن از حریف در زور و قدرت. غالب شدن. فاتح شدن:
اگرش شیر نر بحرب آید
بدلیری ز شیر چرب آید.
خسروی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بغضب آمدن
تصویر بغضب آمدن
بخشم آمدن، خشمگین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحرف آمدن
تصویر بحرف آمدن
سخن گشودن، بسخن آمدن، بسخن آغاز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به طرب آمدن
تصویر به طرب آمدن
نشاط آمدن، بوجد آمدن، در وجد وحالت آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسر آمدن
تصویر بسر آمدن
بانتها رسیدن تمام شدن، مردن در گذشتن، جوش کردن بغلیان آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار آمدن
تصویر بار آمدن
تربیت شدن، پرورش یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار آمدن
تصویر بار آمدن
((مَ دَ))
تربیت شدن (چه خوب چه بد)
فرهنگ فارسی معین